نوشتههایم از شماره ۱۹ به بعد از طریق سایت جدید پیوست در دسترس است. همین طورتا زمان اضافه شدن شمارههای قبلی از طریق مگا میتوانید به بخشهایی از نسخه PDF شمارههای قبلی دسترسی داشته باشید.
ستارهای بر سقف آسمان
ساختمان فعلی کهکشان نور در یوسفآباد نتیجه یک جراحی عظیم بر پیکره یک بنای ۴۰ساله است؛ طوری که میگویند به اسکلت ساختمان رسیدهاند. با این حال این بازسازی ۱۸ماهه که در سال ۹۰ انجام شد، بهقدری حرفهای و بینقص صورت گرفته که نه از داخل و نه از بیرون آن، کوچکترین لکهای که نشان از این جراحی باشد مشاهده نمیکنید. داخل بنا کاملا مدرن طراحی شده و مدیران کهکشان میگویند حتی بر سر زاویه پلههای ورودی هم ساعتها بحث کردهاند. قرار بر این است که مدیران را در اتاق جلسات ملاقات کنیم. اتاق مخصوص برگزاری جلسات کوچک است و نهایتا هشت نفر میتوانند دور میز بنشینند. اشیای عجیبی به این اتاق کوچک زینت داده است و آنطور که دو مدیر میگویند برای انتخاب آنها ساعتها وقت گذاشتهاند و دقیقا میدانند چرا هر کدام را خریدهاند. در بالای مانیتور ساعتی وجود دارد که انگار دوسوم آن را بریدهاند. ساعت تنها زمان ۳:۴۵ یا ۹:۱۵ را نشان میدهد و در بقیه مواقع عقربهها روی هیچ چیز قرار ندارند و به طرز عجیبی از ساعت بیرون میزنند. در گوشه اتاق یک اژدهای چوبی قرار دارد که به صورت دردآوری در خود پیچ و تاب خورده و روی دیوار سمت چپ سه نقاشی نصب شده که در هر سه به طور غریبی نمای یک دریاچه با قایقی شناور بر روی آن دیده میشود.
تولد دوباره واژهها
شهرکتاب مرکزی نهتنها فیدیبو را در دل خود دارد بلکه ما را هم به دل خود میبرد تا گرههای یک استارتاپ پرهزینه را برایمان بگشاید. ساختمان سهطبقهای که اگر بههوش نباشی و بیهوا در آن قدم بزنی در میان فضای دلانگیز و عناوین کتابهایش گم میشوی. محیطی خنک و آرام که برای دوستداران فرهنگ در ایران یک بهشت بیمانند است. محمد فیروزان به عنوان مدیر حساب، محمد قاسمی مدیر ارتباط با مشتری و مجید قاسمی به عنوان مشاور مهدی فیروزان و مدیر پروژه فیدیبو سه نفری هستند که به استقبال ما میآیند. بعد از اینکه فیدیبوییها به ما اضافه میشوند به کافه انتهایی طبقه همکف میرویم تا در همان حینی که کافهدار همراه صدای فشار بخار نوشیدنیهای ما را درست میکند، بر صندلیهای چوبی بنشینیم و در میان دیگرانی که غرق در مطالعه هستند به ماجرای شکلگیری فیدیبو گوش دهیم.
فیدیبو یک سامانه چندسکویی برای کتابهای الکترونیکی است. نمونه چنین پروژهای سالهاست در دنیا به خوبی پیادهسازی شده اما در ایران فقط سایههایی آمدند و رفتند و هیچ کدام از مدعیان طرحهای مشابه نتوانستند کار خود را نهایی کنند. نرمافزار فیدیبو را روی تبلت، تلفن همراه و میزکار خود نصب میکنید و از طریق آن به صورت قانونی کتاب الکترونیکی میخرید تا کتاب را در هر دستگاهی با هر اندازه صفحهنمایشی مطالعه کنید. اینچنین بسیاری از هزینههای تهیه و چاپ کتاب از میان برداشته میشود و هزاران کتاب در حجمی کم همیشه در دسترس هستند.
به زبان آدمیزاد
یادگیری الکترونیکی از زمان آغاز فرآیند الصاق Eها به واژههای مختلف متعالیترین غایت دیجیتالیزه کردن زندگی بشر شد. چرا که این بار هدف فراتر از پول و راحتی زندگی، یعنی ترویج دانش و فرهنگ بود. این مفهوم در ابتدا مانند یک نوزاد تازه متولدشده آنچنان خام بود که نتوانست جای یادگیری سنتی را بگیرد. همه ترجیح میدادند سر کلاس درس حاضر شوند و با استاد و دانشجوهای دیگر به صورت حضوری تعامل داشته باشند تا صرفا متونی را از روی مانیتور بخوانند و در انزوا به سوالات پاسخ دهند. اما همزمان با پیشرفت فناوریهای وب و افزایش پهنای باند این صنعت نیز رشد کرد تا جایی که شیوه سنتی هم ترجیح داد بسیاری از امور خود را به این قسمت منتقل کند. اکنون به مرحلهای رسیدهایم که سایتهای بیشماری به صورت رایگان باکیفیتترین آموزشها را روی بستر اینترنت منتشر میکنند و بسیاری این شیوه را به معادل سنتی ترجیح میدهند. در ایران یادگیری زبان انگلیسی یکی از رایجترین تلاشهای هر فرد در طول عمرش است. در ایران و بسیاری از کشورهای غیرانگلیسی زبان، یادگیری این زبان بینالمللی جزو مهارتهای بنیادی به حساب میآید. در این راهنمای گام به گام میآموزیم که چطور از آموزش الکترونیکی برای رسیدن به این هدف استفاده کنیم و برای هر نیازی چه سرویسهایی وجود دارد.
ناجی کلمات
در تعریف رایج استارتآپ آمده که استارتآپها شرکت یا سازمانی موقتی هستند که برای شناسایی یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و قابل رشد پدید آمدهاند. این شرکتها عموما تازه ایجاد شدهاند و هنوز در مرحله تحقیق و توسعه بازار هدف به سر میبرند. سازندگان سایت واژهیاب دقیقا در این تعریف میگنجند؛ سایتی که از یک علاقه شخصی و بدون هیچ دلیل اقتصادیای ساخته شد و هنوز هم در پیچ و تاب پیدا کردن یک مدل کسب و کار است. با این حال آرام آرام و در سکوت در حال پیشروی هستند تا جایی که نهایتا ایمان میآورید در آینده نام این تیم را بیشتر میشنوید.
واژهیاب پروژهای دوستداشتنی از یک جمع دوستداشتنی است که دفتر کار ندارد، اعضای تیم هم هر کدام به نوبه خود برای سایت کاری انجام دادهاند و اکنون درگیر زندگی خود هستند. یکی در دانشگاه امیرکبیر و یکی در دانشگاه لوکزامبورگ. حسین سالمینژاد سازنده سایت، کسی است که ایمیل ما را پاسخ میدهد و قرار میشود برای گفتوگو به دفتر ماهنامه بیاید. آرام است و سوالها را با یک کلمه پاسخ میدهد و با تصورات مهآلودی که دارد خیلی باید حرفهای باشی تا بتوانی در ثانیه آخر گفتوگو آینده استارتآپش را از اعماق ذهنش استخراج کنی. کوچکترین، ساکتترین و دورترین اتاق دفتر ما او را در خود جا میدهد، به آرامی گفتوگو دامن میکشد و کار ما را در یافتن گرههای گمشده این پروژه سختتر میکند. سایتی که او به همراه دوستانش ساخته واژهنامههای دهخدا، معین و عمید را به صورت آنلاین در اختیار شما میگذارد. پروژهای که نهتنها ایده نوینی است بلکه در اجرا هم چنان حرفهای و زیبا پیادهسازی شده که لایق تشویق است.
کویر باران زده
تا اینجای شرکتگردی چه در ساختمان میرداماد چه در ساختمان شریعتی و چه حتی بعد از آن، هیچ بانویی را در شرکتها مشاهده نکردیم. از اتاق دیتاسنتر خارج میشویم. همچنان در طبقه زیر همکف هستیم و در کنار اتاق مرکز داده در دیگری وجود دارد. در حقیقت در، یک دیوار چوبی پیشساخته است که مشخص است بعد از ساخت ساختمان کار گذاشته شده چون با وجود تلاشهایی که شده، هنوز منافذی در محل اتصالش به دیوار اصلی دیده میشود. در را باز میکنیم و وارد میشویم. اینجا اولین بخشی است که خانمی را در آن میبینیم. مثل این میماند که وارد شرکت دیگری شدهایم زیرا برخلاف قسمتهای دیگر کاملا پر است و همه با جدیت فراوان در حال صحبت کردن با تلفنها هستند.
در اتاق سمت چپ سه خانم نشستهاند که به گفته امینپور صائب سرپرست واحد فروش، «رابط پیشگامان با مراکز مخابرات» هستند. آنها بعد از سفارش مشتری اطلاعات او را در سامانه مخابرات ثبت میکنند و برای او درخواست رانژه میدهند.
اتاق دیگر هم بزرگتر است هم شلوغتر و به صورت غیرعادی پر نورتر از محیط بیرون است. تقریبا ۱۰ نفر در اینجا کار میکنند که همه هم خانم هستند.
سوگلی دستگاههای دیجیتال
زمانی که اپل آیپد را معرفی کرد و جان تازهای به کالبد تبلتها دمید، کمتر کسی این محصولات را جدی گرفت. تصور عموم از آیپد یک آیفون بود که بدون کوچکترین خلاقیتی تنها کش آمده و بزرگتر شده بود. بررسیهای تمسخرآمیز درباره دستگاهی که طمع اپل را نشان میداد پایان نداشت. اما گذر زمان همه چیز را تغییر داد و تبلتها تبدیل به طیف بزرگی از محصولات شدند که کاربردی کاملا متفاوت با تلفنهای هوشمند داشتند. شرکتهای گمنام زیادی به سوی تولید تبلت رفتند و شرکتهای بزرگ هم نمونههای متنوعی از این دست محصولات را تولید کردند. دیگر آنقدر تبلتها مهم و آیندهدار شدهاند که مایکروسافت هم که تاکنون محصول سختافزاری تولید نکرده بود، سعی کرد با سرفیس دو نسل لپتاپ و تبلت را به هم پیوند بزند. درست است که تبلتها ذاتا دستگاههایی برای مصرف محتوا هستند و با امکانات سختافزاری و نرمافزاری آنها به سختی میتوان کارهای پیچیدهای انجام داد اما این روزها تبلتها کمکم در حال نزدیک شدن به قدرت و بهرهوری لپتاپها هستند و تا کنار زدن آنها فاصلهای نمانده است.
گوشهایت را تیز کن
صوت یکی از آن عناصری بود که بعد از تولد اینترنت مدتی طول کشید تا جای خود را در بین کاربران پیدا کند. دلیل آن هم محدودیت فناوریهای پهنای باند و مشکلات استریم و دشواری انتقال محتوای چندرسانهای روی ساختار اینترنت بود. اما این روزها این نوع رسانه نیز مانند متن به راحتی در دسترس کاربران قرار میگیرد و حتی در شرایط کنونی اینترنت ایران هم یک راه خوب برای عرضه محتواهای مختلف است. شنوتو سایت و برنامهای موبایلی است که به صورت حرفهای، محتوای صوتی را بر بستر اینترنت عرضه میکند. با اینکه این استارتآپ در مرحله ابتدایی قرار دارد اما تاکنون محتوای قابل قبولی برای وب فارسی تولید و نوع انتخاب و اجرای محصولاتش آن را به سرعت محبوب کرده است.
از ابرها کاغذ میبارد
فکس یکی از قدیمیترین روشهای ارسال اسناد است که سال ۱۹۶۴ در مهد اختراعات آن دوران یعنی شرکت زیراکس متولد شد. با اینکه سالها از عمر این تکنولوژی میگذرد اما به دلایل پیچیدهای همچنان در بین کسب و کارهای مختلف استفاده میشود. اینترنت یکی از رقیبانی بود که بر سر راه این فناوری قرار گرفت اما نتوانست کاملا آن را از میان بردارد و حالا ترکیب این دو در کنار هم سرویسی را به وجود آورده به نام فکس اینترنتی که ماجرای راهاندازی آن در ایران داستان پرفراز و نشیبی دارد. Fax.ir سایتی است که به شما امکان میدهد با یک شماره اختصاصی فکسهای خود را بر بستر اینترنت دریافت و ارسال کنید. با این روش دیگر نه نیازی به دستگاه فکس دارید نه لازم است محل ثابتی داشته باشید. همه چیز روی ابرها انجام میشود و شما با خیال آسوده اسنادتان را مدیریت و ارسال میکنید و بدون اطلاع از پشت پرده تنها نتیجه آن را میبینید.
شروع فصلی تازه
سامسونگ بیشک بیپرواترین شرکت در تولید محصولات متفاوت در طیفهای مختلف است. گاهی حتی اینطور به نظر میآید که این شرکت کرهای پیش از اینکه محصولی را بازاریابی کند آن را تولید و وارد بازار میکند زیرا ظاهرا ترجیح میدهد وضعیت بازار را نه با پیشبینیهای روی کاغذ بلکه در عمل ببیند. سامسونگ با این تفکر شکستهای بسیاری خورد اما در عین حال به موفقیتهای بزرگی نیز دست یافت. سامسونگ توانست مفهومی به نام فبلت را تعریف و تبلتهای همراه قلم را نیز در اندازههای مختلف وارد بازار کند. شرکت سامسونگ زمستان سال گذشته، در نمایشگاه ۲۰۱۴ CES مجموعهای از بهترین تبلتهای خود را معرفی کرد که گلکسی نوتپرو ۲/۱۲ بزرگترین عضو آنها بود. این دستگاه از آن محصولاتی است که تاکنون مشابهش با این ویژگیها تولید نشده و یقینا به دنبال کشف بازاری جدید است.
قابی از آینده
از زمان تولد جعبه جادو، تلویزیونها جزو وسایل سرگرمی دستهبندی میشدند. کسی از این دستگاهها انتظار خارقالعادهای نداشت و مردم میخواستند با این جعبهها تنها امواج اطلاعاتی شناور در هوا را بگیرند و آن را به تصویر تبدیل کنند. با این حال از طرفی به لطف پیشرفت پردازندهها و کاهش قیمت آنها و از طرف دیگر با پیشرفتهای نرمافزاری و همهگیر شدن سیستمعاملهای انعطافپذیری مانند لینوکس، این روزها تلویزیونها هم مانند دیگر دستگاهها در حال دگرگونی و تبدیل شدن به یک وسیله هوشمند هستند که علاوه بر کارهای روتین خود قرار است وظایف خارج از عادت دیگری هم انجام دهند. از نظر سامسونگ تنها اتصال به اینترنت یک تلویزیون را هوشمند نمیکند بلکه تلویزیونی هوشمند است که بتوان روی آن مانند یک تلفن هوشمند انواع برنامهها را نصب کرد و دقیقا با همان کیفیت با آنها کار کرد.
سازماندهی منابع آزادی
۳۰ سال پیش هنگامی که یکی از دانشجویان دکترای دانشگاه امآیتی از انحصار علم برنامهنویسی به ستوه آمد و تصمیم گرفت در مقابل این زندان علمی به پا خیزد، مفهوم «نرمافزار آزاد» متولد شد. در دل این مفهوم بعدها واژه دیگری به نام نرمافزار متنباز به وجود آمد که کمی در مفاهیم ملایمتر و متمرکزتر بود و بیش از اینکه مانند نرمافزار آزاد یک ایدئولوژی باشد به سمت عملگرایی متمایل شد. طی این سالها هزاران نرمافزار و سیستمعامل با استفاده از انواع مختلف مجوزهای متنباز به وجود آمدند و تا حدودی نیز بازارهایی را به اختیار خود درآوردند. رشد این نرمافزارها سرسامآور بود و به مقدار بسیار زیادی در پیشرفت علم برنامهنویسی کمک کردند. سازمانها نیز مانند سایر نهادهای وابسته به نرمافزار، تحت تاثیر این موج قرار گرفتند و نرمافزارهای متنباز زیادی را به دل خود راه دادند. ترجیح دادند نرمافزار خود را به صورت متنباز ارائه دهند تا هم به پیشرفت فناوری سازمانها کمک کنند و هم از این طریق قدم دیگری برای خروج از سلطه نرمافزارهای انحصاری بردارند.
ابتدای یک مسیر هوشمندتر
محصولات ایرانی همواره حس عجیبی با خود به همراه دارند. حسی آمیخته با ذوق و دلهره و البته امید به اینکه در میان رقبای پرقدرت خارجی با یک دستگاه آبرومند مواجه شوی و در اکثر مواقع اینطور نمیشود. با این حال جعبه هوشمند یا همان Smart Box شرکت فراسو محصول متفاوتی است که نمونهای از آن در بازار موجود نیست. یعنی این بار با دستگاهی مواجه هستیم که با صرف کمترین هزینه قدیمیترین تلویزیونها را هم مدرن میکند و رویای داشتن یک اسمارت تیوی را تا حدودی تحقق میبخشد. از سوی دیگر این دستگاه نمونه پیشرفتهتری از گیرندههای دیجیتال موجود در بازار است که میخواهد علاوه بر نمایش برنامههای معمول صدا و سیما محتواهای دیگری را هم روی خود عرضه کند.
از چهار باغ تا کریم خان
دست بر قضا ساختمان شرکت تنها دو خیابان با دفتر پیوست فاصله داشت. ظاهرش ساده است و مانند خود دفتر هیچ نشانی از هویت خاص مالکش ندارد. وارد که میشوی ابتدا راهرویی باریک با اتاقی کوچک را میبینی و فکر میکنی با یک دفتر خلوت با تعداد اندکی کارمند روبهرو هستی اما از راهرو که عبور میکنی مانند فیلمهای تخیلی بعد از اولین پیچ راهرو ناگهان به سالنی میرسی که دستکم دهها نفر کارشناس در مقابل خودت میبینی که سخت مشغول کار کردن هستند. جو سالن با وجود حرارت کارکنان بسیار صمیمی است و در گوشه و کنار آپارتمان میتوان نشانههایی از جو خودمانی شرکت را دید. کاناپه بزرگی وجود دارد که روی آن چند نفر از کارمندان مشغول کارند، وسط اتاق انتهایی میز فوتبالدستی بزرگی گذاشته شده و حتی در بالکن یکی از اتاقها میتوان یک صندلی ویژه ماساژ پیدا کرد.
داستان از تکفا آغاز میشود
سیگما صدرنشین یک بازار تقریبا نامرئی در بازار فناوری ایران است. دهها پورتال دولتی و شبهدولتی که درگاههای خدمات و اطلاعرسانی رسمی کشور به شمار میآیند، توسط این شرکت نسبتا جوان تاسیس شدهاند و در طیف مشتریانش که نگاه میکنید از آستان قدس رضوی گرفته تا نهاد ریاستجمهوری و حتی ایرانسل را میبینید. برخلاف انتظار از شرکتی چنین موفق اطلاعات ناچیزی روی اینترنت است و فقط میدانیم سیگما در کمال تعجب در آستانه فصل سرد فناوری اطلاعات یعنی هشت سال پیش تاسیس شده ولی باید ریشههایش را در زمان تکفا جستوجو کرد. چند روز بعد کمی بالاتر از دانشگاه تهران در امیرآباد شمالی در یک ساختمان قدیمی که پر از مطب دکتر است، طبقهای دوواحدی پیدا میکنیم که هر دو واحدش را سیگما در اختیار دارد.
یک اتاق سفید و چند سطل رنگ
پیکیویو نام سایتی است که به گفته خودش میخواهد «ایدههایتان را چاپ کند». یک مدل کسب و کار که با وجود سادگی هنوز هم به اندازه کافی بدیع است و امکان بزرگ شدن دارد. تمام استارتآپ در ساختمانی در انتهای یکی از بنبستهای خیابان جمالزاده واقع شده. ساختمان مسکونی است و پیکیویو بیسر و صدا در طبقه زیر همکف آن مشغول به کار است. وارد که میشویم خانهای کوچک را میبینیم با سه اتاق که یکی انباری است، در یکی دستگاههای کوچک چاپ قرار دارد و سومین و کوچکترین اتاق جایی است که موسسان پیکیویو برای خود انتخاب کردهاند. دیوارهای آن اتاق به طرز عجیبی سفید است و نور مهتابی که با تلقهای رنگی ملایم شده، فضای سفید اتاق را روشنتر از حد معمول کرده و انرژی مضاعفی به فضا داده است. موسسان استارتآپ در دو طرف اتاق روی یک صندلی قرمز و یک صندلی آبی و پشت میزهای کوچک شیشهایشان نشستهاند و در طول گفتوگو با خندهها و تعاریف دوستانهشان همان اتاق کوچک ساده را به منبعی از انرژی تبدیل میکنند.