نوشته شده برای پیوست
هنگامی که مارکز در «عشق سالهای وبا» فلورنتینو را برای بیش از نیم قرن در برزخ عاشقانهای مقابل فرمینا قرار داد شاید هرگز نمیدانست که روزگاری دنیا چنان تغییر کند که دوندگیهای معشوقش این قدر غیر قابل درک شوند. فلورنتینو در حسرت زندگی کرد تا شاید حتی شده بر حسب شانس ناگهان با معشوقهاش برخورد کند یا نشانهای از او ببیند. او نامه مینوشت، به سفر میرفت، از دیگران سراغ معشوقش را میگرفت و از هر راهی که بود او را دنبال میکرد. حالا دنیای سایبر تمام روابط را با هم گره زده است.
در تحلیل یک شبکه اجتماعی یکی از مهمترین ویژگیهایی که بررسی میشود این است که به اعضا نه صرفا به عنوان یک فرد بلکه باید به عنوان گره یک گراف اجتماعی نگاه کرد. بنابراین هر فرد همچون پلی است که شما را به فرد دیگری میرساند. با این حساب هنگامی که در فضای مجازی به اصطلاح با کسی دوست میشوید (بماند که فضای مجازی چقدر معنای دوست را هم تغییر داده است) در حقیقت نه تنها با او بلکه با هزاران نفری که مربوط به او هستند هم رابطهای را آغاز میکنید. حال فرض کنید از بد ماجرا بخواهید روابط خود را با دیگری قطع کنید. در چنین شرایطی نه تنها از او بلکه باید از شر دوستان او و دوستان دوستان او و به طور کلی از شر گراف اجتماعی عظیم و جثهای که او را به هزاران نفر دیگر هم متصل کرده است خلاص شوید. در صورتی که این کار را نکنید بعد از حذف ارتباط خود با فرد مذکور به خاطر ارتباطاتی که بین شما و دوستان او به وجود آمده شخص نامبرده هر بار به عنوان یک پیشنهاد دوستی جلوی چشمان شما ظاهر میشود.
و این تازه بخشی از ماجرا است. تعدد شبکههای اجتماعی و در هم تنیدگی و ارتباطات درونی آنها اوضاع را پیچیدهتر هم کرده است. اگر شما فرد مورد نظر را در فیسبوک اضافه کرده باشد عکسهایش و دوستانش را در تب پیشنهادات اینستاگرام میبینید، اگر روزگاری به او ایمیل زده باشید هر بار که وارد گوگل پلاس میشوید، پیشنهاد میکند او را به حلقههای خود اضافه کنید، اگر شمارهاش را در گوشیاش داشته باشد اپلیکیشن سوآرم میگوید او را دنبال کنید تا هر لحظه از مکان فیزیکیاش مطلع شوید. از همه بدتر اینکه اگه او را در گوگل پلاس اضافه کرده باشید هر بار که عبارتی را جستجو میکنید ناخواسته در میان نتایج جستجویتان هم میآید.
و اینها همه به شرطی است که شما پیش از آن وسوسه چک کردن پروفایلهایش در شبکههای مختلف را تاب بیاورید. مارکز هرگز نمیدانست روزگاری قطع روابط انسانی تا این حد ناممکن شود.
خیلی جالبه ..تشکر