۲۴ مه ۲۰۱۴ انریکه پنیا نیتو، پنجاه و هفتمین رئیسجمهور مکزیک طبق معمول بعد از اینکه صبحانه خود را در کاخ ریاست جمهوری مجللش میل کرد، تصمیم گرفت سری به ایمیلهایش بزند و بعد از آن نگاهی به وبسایت ریاست جمهوری بیندازد.
او البته در آن صبح گرم که پنکه سقفیاش از خنک کردن اتاق عاجز شده بود، فراموش کرد در یکی از مهمترین روزهای مکزیک است. ارتش رهاییبخش ملی زاپاتیستا خوابهای زیادی برایش دیده بودند. خوابهایی که البته همه بدون خشونت و هزینه اما در عین حال هوشمندانه، جمعی و موثر بود.
پنیا نیتو از اعضای حزب انقلابی بنیادین (PRI) دو سال از انتصابش میگذشت و همچنان مخالفانی در سراسر کشور داشت که ریاست جمهوریاش را با ۳۷ درصد آرا برنمیتافتند. حزب او تا قبل از پیروزی بیسنته فوکس در سال ۲۰۰۰ میلادی، به مدت ۷۰ سال قدرت را در مکزیک در دست داشت و به دلیل فساد، تقلب انتخاباتی و بحرانهای اقتصادی متعدد با اعتراضات شدید روبهرو بود.
انریکه پنیا نیتو آن صبح نه توانست ایمیلهای رسمیاش را بخواند نه توانست سایت ریاست جمهوری را باز کند. سرور هر دو به کلی از کار افتاده بود.
وضعیت را به مسئول سایت گزارش داد و او چند ساعت بعد با چهرهای آشفته و گیج با تلی از برگههای پرینت گرفتهشده نزد آقای رئیسجمهور برگشت. در دستانش برگههایی حاوی اطلاعیه رسمی جامعه زاپاتیستا و بخشهایی از کتاب دن کیشوت اثر نویسنده اسپانیایی میگل د سروانتس به چشم میخورد. این طعنهای گران به رئیسجمهور مکزیک بود.
«دن کیشوت» پهلوانی خیالی و بیدست و پا بود که خود را شکستناپذیر میپنداشت و با اینکه هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم نداشت اما با نگاه تخیلیاش به اطراف، همه چیز را در قالب ابزار جنگی میدید و همه در مکزیک میدانستند که انریکه پنیا نیتو چقدر شبیه دن کیشوت بود.
مدیر سایت در حقیقت لاگ ارورهای سرور را چاپ کرده بود؛ پیامهایی که از طرف مخالفان پنیا نیتو به سرور تزریق و در فایل ارور اضافه شده بود.
انریکه پنیا نیتو آن موقع به یاد روزی افتاد که ریاست جمهوری را از رئیسجمهور پیشین فلیپه کالدرون تحویل میگرفت و بیرون از ساختمان کنگره علیه او شعار میدادند. نافرمانیهای مدنی مختلفی از ابتدای ریاست جمهوری پنیا نیتو رخ داده بود اما امروز او با شکل جدیدی از نافرمانی مدنی مواجه شد. مخالفتی ساکت، بدون شعار و در عین حال عمیق و دقیق که با استفاده از فناوریهای جدید هوشمندانهتر هم شده بود.
روش نافرمانی ساده و کمهزینه بود. کافی بود معترضان در وبسایتی که به این منظور راه افتاده بود لاگین کنند تا مرورگر وبشان مقدار عظیمی درخواست و ترافیک HTTP به صورت ناشناس از سمت سیستمشان به سرور رئیسجمهور ارسال شود و لاگ ارور را با خطهایی از نوشته دون کیشوت، اطلاعیه رسمی جامعه زاپاتیستا و هنر انتقادی جمعی دوباره نویسی شود. این کار یک مدل ای گرافیتی (e Graffiti) هم بود.
مرز ارواح
چهار سال قبلتر از آن در ۱۵ جولای ۲۰۱۱ مرز مکزیک و آمریکا یک روز کامل به تسخیر ارواح درآمد. پلیس مرزی مکزیک و ایالات متحده گزارشهایی از مشخصات هزار مهاجر مرزی دریافت کردند. چنین گزارشهایی معمولاً برای پلیس مرزی عادی بود اما مساله وقتی پیچیده شد که تمام آن هزار نفر پیش از این مرده بودند.
نزدیک به ۶۶۷ نفر از ۲۸ کشور متفاوت در کنش همگانی آنلاین یک نافرمانی مدنی الکترونیکی به نام بوردر هانت شرکت کردند تا سیستم پلیس مرزی اطلاعات اشتباهی دریافت کند. اطلاعات مهاجران کشتهشده با نفوذ به پایگاه داده روزنامه آریزونا دیلیاستار به دست آمده بود.
حرکت «عبور از مرز» توسط Ian Alan Paul یک کالیفرنیایی و هنرمند رسانه نو سازماندهی شد. در این نافرمانی مدنی نیز «هنر» و «جذابیت» بیش از آسیبپذیری مورد توجه بود چون احتمالا تمام ذهنها جذب یک حملهٔ پیچیده و دارای سناریو میشوند.
سه شنبه خاکستری
به ۲۴ فوریه ۲۰۰۴ میرویم و سهشنبهای که ناگهان خاکستری شد. سه سال از تولد آیپاد و تغییر ذائقه موسیقی آدمها میگذشت. استفاده از فایلهای فشرده mp3 هم گستردهتر از همیشه شده بود. همه چیز آماده بود تا قوانین حق تکثیر در مقیاس بزرگی نقض شوند. فعالانی از روی عمد حق تکثیر شرکت امی در «آلبوم سفید» گروه موسیقی بیتلز را نقض کردند.
آنها فایلهای mp3 تغییریافته این آلبوم را تحت آلبومی به نام خاکستری منتشر کردند تا توجه عموم را به موضوعات اصلاح حق نشر و آرمانهای ضد حق نشر جلب کنند.
هدف آنها این نبود که فایلهای اصلی آلبوم را منتشر کنند تا کارشان را در حد ضرر مالی به شرکت تکثیرکننده پایین آورند.
بیش از ۴۰۰ سایت در این نافرمانی هماهنگ مشارکت کردند و فایلهای این آلبوم روی ۱۷۰ هاست میزبانی شدند. جاناتان زیترین استاد حقوق اینترنت دانشکده حقوق هاروارد میگوید:«پیشرفت فناوری اطلاعات به آماتورها و هنرمندان خانگی ابزارهای قدرتمندی برای ساخت و به اشتراک گذاری محصولات هنری جدید یا تغییریافته محصولات پیشین میدهد.»
مبدا تاریخی
پیش از همه اینها جان میجر نخستوزیر بریتانیا و رهبر حزب محافظهکار بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷ که بعد از آن هم در کابینه مارگارت تاچر برای چهار سال وزیر امور خارجه و وزیر خزانهداری بریتانیا بود، در سال ۹۴ قوانینی تصویب کرد که آزادی افراد را در پخش موسیقی در فضای عمومی زیر سوال میبرد. کار او سبب راه افتادن یکی از اولین نافرمانیهای مدنی توسط گروه Zippies شد. در توضیح زیپیها آمده:«شخصی که چیزی را برای هیچ چیز انجام میدهد.» نتیجه این حمله پایین آمدن وبسایتهای دولتی بریتانیا برای حداقل یک هفته بود. آنها از یکی از روشهای دیداس استفاده کردند که با استفاده از بمب ایمیلی به منابع سرور فشار میآورد. این اولین باری بود که اینترنت و فناوری در قالب اسلحهای برای نافرمانی مدنی استفاده میشد.
نافرمانی مدنی قدمی به اندازه اعتراض
نافرمانی مدنی مفهمومی قدیمی است. گاندی معروفترین اعمالکننده این عقیده بود. او موثرترین راه به چالش طلبیدن مقامات استعماری هند را نیروی اخلاقی و معنوی میدانست به همین دلیل تلاش کرد با انکار وجود آزادی برای هندیها از سوی انگلستان، افکار عمومی را علیه استعمار بسیج کند.
اساس نافرمانی مدنی را کنشهای غیرخشونتآمیز تشکیل میدهند. آموزش و ترغیب کردن، انجام ندادن قوانین وضعشده، مبارزه منفی (پیروی نکردن از هنجارهای حکومتپسند)، فعالیت سیاسی غیرخشن و ارتباط با عموم مردم از طریق رسانهها از جمله کنشهای غیرخشن به شمار میرود.
اختلاف آشکار بین اعتراض قانونی و نافرمانی مدنی این است که اولی به مرزهای قانون محدود میشود ولی دومی اینگونه نیست.
اولین چیزی که نافرمانی مدنی و انحراف از وظیفه را متفاوت میسازد، هویت عملگرانشان است. در حالی که انحراف از وظیفه معمولاً رفتاری است که توسط کارگزاری از دولت (مثل قضات) انجام میشود، نافرمانی مدنی عموماً عملی است که توسط شهروندان صورت میگیرد.
جمع سپاری اساس نافرمانی مدنی الکترونیکی
نافرمانی مدنی آنلاین عموماً از خرده کنشهای افراد شکل میگیرد و تکیه زیادی بر مشارکت جمعی دارد
مثلاً اگر فردی یک صفحه وب را چند بار پشت سر هم بارگذاری کند کار غیرقانونیای مرتکب نشده اما اگر افراد زیادی این کار را با هماهنگی هم و به صورت برنامهریزیشده انجام دهند میتواند منجر به یک اختلال در سرور میزبان میشود و سایت از کار میافتد پس اگر حمله به سرور توسط یک فرد و یک نرمافزار مشخص انجام شود دیگر از حیطه نافرمانی مدنی الکترونیکی خارج میشود.
در تمام روایتهایی که ابتدای گزارش بیان شد درخواستها نه توسط یک نرمافزار بلکه از طریق خواست مردم عادی به سمت سرور هدف ارسال شدند. جمعسپاری اساس نافرمانی مدنی الکترونیکی را شکل میدهد.
نافرمانی مدنی الکترونیکی باید آگاهانه باشد بنابراین بیتوجهی آشکار به قانون کپیرایت توسط میلیونها نفر از کاربران اینترنت که هر روز در شبکههای اشتراکگذاری فایل انجام میشود مخالفت مدنی نیست.
نافرمانی مدنی الکترونیکی بیش از اینکه خسارت به بار آورد ذهن مخاطبانش را درگیر میکند تا متوجه اهداف آن شوند. هر نوع تعرضی به آزادیهای مدنی دیگران، منجر به خدشهدار کردن اصالت عمل شخص نافرمان میشود. علاوه بر این عدم خشونت باعث ریسک کمتر میشود و توجه عمومی را منحرف نمیسازد و بهانه مقامات جهت استفاده از اقدامات متقابل خشونتآمیز در برابر معترضان را از آنها میگیرد.
در جهت مقابل نیز نافرمانی مدنی با مفهومی به نام مبارزه از پشت کرسی یا Slacktivism آمیخته شده است. از همین رو بسیاری از حرکتهایی که در ظاهر یک نافرمانی مدنی به نظر میآیند در حقیقت چیزی بیش از مبارزهای بیهوده و پنهان نیستند. اسلکتیویسم ترکیبی مشتق از دو واژه انگلیسی Slacker و Activism، واژهای تحقیرآمیز در وصف فعالیتهای اجتماعی مجازیای است که به فرد احساس رضایت کاذب انجام عملی مثبت را میدهد، در حالی که تاثیر واقعی آن کار هیچ یا بسیار ناچیز است.با این اوصاف ظاهراً نافرمانی مدنی الکترونیکی در ایران با آنچه در جهان روی داده بسیار فاصله دارد. ابزارهای الکترونیکی تنها برای هماهنگ کردن افراد به کار رفتهاند و تمرکزی بر بعد مدرن و هنری و ریشهدار آنها نشده است. طبق معمول این فرهنگ را نیز ناقص و سطحی برداشت کردهایم.
دیدگاهتان را بنویسید