سفر به شهرستان در کنار دردهای دیگرش مانند دوری از خانه، بطالت اوضاع، تغییرات فرهنگی و دوری از کار، درد دیگری را هم با خود یدک میکشد و آن خرید بلیت الکترونیکی است. دفعه اول برای خرید بلیت الکترونیکی قطار از چند روز پیش از حرکت به سایت رجا مراجعه کردم و بلیت الکترونیکی را خریدم. طبق توضیحی که در سایت آمده بود باید کد را یادداشت میکردم و بعد در ایستگاه بلیت الکترونیکی را چاپ میکردم. هیچ امکانانی برای تعیین شماره صندلی و شماره کوپه وجود نداشت یعنی عملاً تنها قسمت الکترونیکی این خرید تقدیم پول به شرکت معظم رجا بود. هرگز نفهیدم که اگر قرار باشد به باجه بلیت فروشی مراجعه کنیم و بلیط را چاپ کنیم که همان موقع هم دست در جیب کرده و پول را پرداخت میکردیم یا کارت میکشیدیم. دیگر چه احتیاجی به راهاندازی سایت با کلاسی مانند «رجا تیکت» بود؟ آیا پول دادن اینقدر وقت گیر بود که تنها آن را در فرآیند خرید بلیت، الکترونیکی کرده بودند؟
به هر حال بلیط را خریدم و حدوداً نیم ساعت مانده به حرکت قطار به ایستگاه رسیدم. از گفتههای دیگران میدانستم که قطار حداقل ۴۵ دقیقه تاخیر دارد. به سمت باجه فروش بلیت رفتم، صفاش به درازا کشیده بود. صف اخطلاتی بود از کسانی که تازه میخواستند بلیت بخرند و کسانی که بلیتِ اصطلاحاً الکترونیکی خریده بودند و تنها میخواستند آن را چاپ کنند. خود رجا هم میدانست در عمل فرقی بین این دو گروه نیست که صف را مختلط کرده بودند. گاهی فردی میآمد و تازه شروع میکرد به سؤال پرسیدن درباره ساعت حرکت قطارها و ما همینطور نگاهش میکردیم که «مرد حسابی میخواهیم بلیتمان را چاپ کنیم الان قطار میرود».
حدود نیم ساعتی در ته صف منتظر ماندم جلوی باجه که رسیدم شمارهام را تقدیم کردم و خانمی که پشت آن نشسته بود با لبخند ملیحی گفت سیستم قطع شده است. کمی منتظر ماند و بعد که دید بیفایده است تق، پنجره را بست. کاغذم لای جداره پنجره کشویی گیر کرد. به لبخند زیبایش فکر کردم. من ماندم و آدمهای پشت سرم که دیگر سالها بود به جمله «مشکل از سیستم است» عادت کرده بودند. قاعدتاً قطار باید تا آن موقع میرسید اما طبق معمول دچار تاخیری نیمساعته شد. حدود نیم ساعت منتظر ماندیم تا اعلام کردند که سیستم حالا حالاها درست نمیشود. قطار آمد و من با یک کد بلیت الکترونیکی که هیچ اعتباری نداشت سرگردان در ایستگاه مانده بودم. مرا به رئیس قطار ارجاع دادند. برای او هم اینکه من به صورت قانونی و رسمی بلیت الکترونیکی خریده بودم اهمیتی نداشت. قرار شد سوار قطار شوم و اگر تا نیمه راه که حدود ۳ ساعت میشد سیستمها وصل شد و استعلام جواب داد که هیچ، اما اگر جواب نداد مبلغی بیش از آنچه الکترونیکی پرداخت کرده بودم را باید جریمه میدادم.
بماند که آن سفر شش ساعته با مراجعههای چند باره مسئول چک بلیت و گفتن این جمله که «بلیت نداری؟» عذاب آور شده بود. در نهایت به نیمه راه رسیدم و از بخت خوب من سیستم وصل نشد. پول را دادم و خیلی مودبانه راهنماییام کردند که چطور وقتی به تهران رسیدم میتوانم پولم را پس بگیرم.
مبلغ بلیت واقعاً ناچیز بود اما من طبق عادت همیشگیام که دوست دارم حقم را حتی شده یک قران از دولت بگیرم چند روز بعد که دوباره میخواستم از تهران بروم به ایستگاه راهآهن مراجعه کردم تا ببینم واقعاً اشکال از من بوده یا آنها و البته پاسخ حداقل برای من روشن بود. حدود نیم ساعتی با رئیس آن بخش صحبت کردم و کار به جر و بحث کشید و او با بیان اینکه من موظف بودم بلیتام را زودتر چاپ کنم سعی داشت تقصیر را گردن من بیاندازد. آخرش گفت اگر مبلغ قابل برگشت بود با من تماس میگیرند. چند روز بعد تماس گرفتند و شماره کارت خواستند و آخر سر هم پول را واریز نکردند و من هم پیاش را نگرفتم. آخر سر فهمیدم اساسا تصور من با خرید الکترونیکی که شامل خرید تمام بخش آن کالا یا خدمات میشود با تصور او متفاوت بود.
این وضعیت در خرید از پایانه (برای بلیت الکترونیکی اتوبوس) هم به همین صورت است یعنی بلیت را میگیرید و بعد باید آن را در ترمینال چاپ کنید. هرچند به خاطر شلوغی کمتر، اوضاع به آشفتگی راهآهن نمیشود. جدا از اینکه سایت چقدر بهتر از رجا طراحی شده و شما میتوانید شماره صندلی خود را هم تعیین کنید. البته طبق معمول افراط و تفریط از ویژگیهای بارز ما ایرانیها است. در ترمینال جنوب تهران تنها کافی است نام خود را بگویید تا بلیت را به شما بدهند نه کدی میخواهند نه کارت شناسایی. در ترمینال شهرستان بلیت را هم چاپ نمیکنند سوار میشوید شخصی میآید و نام شما را میپرسد و اسمتان را تیک میزند. بنابراین شخصی با دانستن نام شما و ساعت حرکت شما میتواند بلیت الکترونیکی شما را بگیرد.
در میان تمام این سناریوها و ماجراها چیزی که گم شده است خرید الکترونیکی بلیت است که ظاهراً برخلاف کشورهای دیگر به هیچ وجه روی «فرآیند» آن فکر نشده است. طبق معمول فکر میکنیم همین که یک سایت راهاندازی کردیم یعنی یک خدمت و محصول دیگر هم الکترونیکی شد و میتوانیم آن را به افتخارات شرکت و مجموعهمان اضافه کنیم.