پیشگفتار: قصد دارم در سری جدید وبلاگم بیشتر و راحتتر درباره تجربیاتم بنویسم. هرچند شکستن چارچوبهای پیشینم کار دشواری است اما تلاش میکنم بر خلاف نگارش در روزنامهها و مجلات که به آن عادت کردم دوباره به شخصی نویسی رو بیاورم. «ده دلیل برای اینکه بعضیها کارآفرین میشوند» اولین نوشته من از فصل جدید وبلاگم است و قرار بر این است هر شنبه مطلب جدیدی منتشر کنم.
یکسال گذشته که تمام وقتم را صرف راهاندازی استارتآپ میبریم کردم بسیار به این فکر کردم که چه چیزهایی به دست آوردم و چه چیزهایی را از دست دادم. همین فکر را در این نوشته تعمیم دادم به اینکه اصولا چرا یک کارآفرین دست از کارهای روتین میکشد و به فعالیت دشوار کارآفرینی رو میآورند. همین طور سعی کردم موقع استخدام افراد متوجه شوم چه روحیهای باعث میشود آنها به تیم ما بیایند و چه روحیهای همکاری با آنها را غیر ممکن میکند. درباره اینکه چه کسانی برای کار در روزهای اول یک استارتآپ مناسب هستند بعدا مینوستم الان میخواهم به این سوال پاسخ دهم که چرا بعضیها کارآفرین میشوند؟
۱- کارآفرین ها از خلق کردن لذت میبرند
یکی از اولین دلایلی که باعث میشود افراد از کار مطمئن کارمندی دست بردارند این است که میل شدیدشان به آفرینش بر همه چیز پیشی میگیرد. آنها از اینکه رویاهای دیگران را تحقق ببخشند خسته شدهاند. برای همین حاضر هستند خیلی چیزها را از دست بدهند تا طعم جالب آفرینش را بچشند. در کارآفرینی شما شاید مجبور شوید خیلی کارهای سطحیای را انجام دهید که هیچ ربطی به تخصص و پیشینهتان ندارند. طراحی لوگو، پیدا کردن اسم، چینش ساختار سازمانی، چینش دفتر، تمیز کردن محل کار همه چیزهایی است که یک کارآفرین از انجام آن لذت میبرند چون در نهایت مربوط به کار و رویای خودش میشود.
بخوانید: امیر وهوشی: از استارتاپ بیپتیونز تا دیجیکالا و کافهبازار
۲- رهبری یک تیم و سازمان را دوست دارند
بسیاری از افراد رهبری تیم و تیم سازی را دوست دارند. البته این بدین معنی نیست که ذاتا دوست دارند دستور دهند چون صرف مدیریت و فرمان دادن خیلی زود یک کارآفرین تازه کار را کله پا میکند. در حقیقت این افراد شخصیتشان بیشتر هدایت کننده است تا هدایت پذیر. آنها دوست ندارند رئیس داشته باشند بلکه دوست دارند آزادانه تصمیماتشان را بگیرند و خلاقیتشان را بروز کنند. (هرچند در نهایت بهترین کارآفرینها هم باید در برابر تصمیماتشان به دیگران پاسخگو باشند.)
۳- دوست دارند پولدار شوند
کارآفرینی یکی از دشوارترین و پر ریسکترین مسیرهای پولدار شدن است و آدمها اصولا دو دسته هستند کسانی که ریسک کردن برای رسیدن به یک سرمایه بزرگ را درک میکنند و کسانی که ترجیح میدهند با جمع کردن پولهای خرد پس از سالها پولدار شوند. مشخص است که روش دوم زندگی روتین و مشخص کارمندی است و از آن سو فقط عدهای از آدمها موفق میشوند با کارآفرینی به پول و سرمایه بزرگی برسند. بعضیها در این مسیر بارها شکست میخورند اما آنچه مشخص است این است که آخر این راه در نهایت پول است!
۴- از وجود مشکلی رنج میبرند
فلسفه وجودی بسیاری از استارتآپها (مخصوصا نمونههای موفق) وجود یک مشکل است. اگر کارآفرین خود یکی از رنج کشیدههای آن مشکل باشد و راهحلش را حلال مشکل دیرینهاش بداند احتمال موفقیتاش بسیار بیشتر است چون خودش به صورت بالفعل یکی از مشتریان راه حلش است و درک درست و بالایی از کل کسب و کارش دارد. یکی از دلایلی که باعث میشود کسی خودش کاری را شروع کند و برای حل مشکلی آستین بالا بزند این است که از راهحلهای موجود نا امید شده است. ترافیک و آلودگی هوا یک چالش و دردسر بزرگ برای من بود حل این چالش آن قدر برایم مهم بود که بخشی از فعالیت حرفهایم را به آن اختصاص دهم.
۵- ریسک کردن آنها را به هیجان میآورد
کارآفرینها عاشق ریسک کردن هستند. این کار به شدت آدرنالین آنها را بالا میبرد حتی اگر به قیمت از دست دادن تمام داراییهایشان باشد. آنها به صورت عجیبی دوست دارند سرمایه شان یا ناگهان چند برابر شود یا نابود شود. به زبان خودمانی از قمار کردن واهمهای ندارند. دوست دارند وارد بازاری شوند که هیچ اطلاعاتی از آن ندارند و با مشتریهایی سر و کله بزنند که اصلا نمیشناسندشان.
۶- برای پرواز قوه خیالشان آزادی عمل میخواهند
خیلی از رئیسها جلوی خلاقیت شما را میگیرند. به همین خاطر آدمهایی که ترجیح میدهند خلاقیتشان هیچ حد و مرزی نداشته باشد یا باید یک رئیس خوب پیدا کنند که آزادشان بگذارد (که تقریبا غیرممکن است) یا به دنبال ساختن کار خودشان بروند. کارآفرینی خلاقیت بسیار بالایی نیاز دارد. باید در زمینه مارکتینگ، تولید محصول، فروش، پشتیبانی، نیروی انسانی و جذب سرمایه علاوه بر دانش خلاقیت هم داشته باشند. من در محل کار قبلیام خیلی سخت میتوانستم ایدههای جدیدم را پیاده کنم معمولا مورد توجه قرار نمیگرفت یا حمایت نمیشد.
بخوانید: پشت هر استارت آپ یک اتاق ۶ متری سفید است
۷- کارآفرین های دیگر برایشان ارزشمند هستند
بسیاری از افراد کارآفرینان را ستایش میکنند. سختی و رنجی که کارآفرین در زندگیاش کشیده قابل احترام و ارزشمند است و همین دلیل باعث میشود آنها هم به کارآفرینی رو بیاورند. هم صحبتی با کارآفرینان با تجربه آنها را به وجد میآورد و کارآفرینان الگوی اول زندگیشان هستند. برای شخص من کسانی که به صورت بوتسترپ استارتآپ خود را شروع کردهاند به شدت قابل احترام هستند و سعی میکنم ازشان بیاموزم.
۸- کارهای روزمره به شدت آنها را خسته میکند
خیلی از افراد به کار روزمره عادت دارند. هر روز صبح به اداره میروند و همان کارهای دیروز را در همان چارچوب انجام میدهند اما برای بسیاری چنین وضعی یک شکنجه بزرگ است. من به شخصه ترجیح میدهم وقتی به دفتر میرسم هیچ تصوری درباره اینکه امروز قرار است چطور سپری شود نداشته باشم. چه کسانی را قرار است ببینم؟ آیا تمام برنامههای یکسال گذشته امروز تغییر میکند؟ دست و پنچه نرم کردن با تمام این شرایط عدم قطعیت لذت بخش است. کارآفرینها خیلی سریع از شرایط یکسان و روزمرگی خسته میشوند. همین باعث میشود بسیاری از آنها حتی شرکت خودشان را بعد از اینکه به روزمرگی و بلوغ رسید ترک کنند و برای آفرینش بعدی آماده شوند.
۹- میخواهند با رشد بالایی یاد بگیرند
کارآفرینی این فرصت را میدهد تا در عمل بسیاری از مسائل تئوریک را یاد بگیرید. خیلی از آموختههای آکادمیک و بسیاری از مسائلی که در شرکتهای بزرگ یاد گرفتهاید در محیط واقعی و کاری که سرشار از نوآوری است تغییر میکند. من در یک سال گذشتهای که در روی میبریم کار کردم با مفاهیمی آشنا شدم و بسیاری از آموختههایم را در محیط واقعی ایران امتحان کردم و متوجه تفاوت بسیار زیاد آن با اطلاعات روی کاغذ و توصیههای بی عمل شدم.
۱۰- احساس تحقق و حصول
وقتی کاری کاملا متعلق به خودتان باشد تمام قدمهای پیشرفت و حصول نتیجه را میبینید. هر اشتباهی شما را از مسیر دور میکند و هر تصمیم درست شما را یک قدم به مقصد نزدیک میکند. چنین شرایطی که شما دقیقا سود و زیان کارتان را به چشم میبینید هرگز در شرکتهای بزرگ و هنگامی که فشار اصلی توسط مدیران مجموعه دفع شده حس نمیشود. من در میبریم نتیجه تمام تصمیماتم را مستقیما میبینم. هر اشتباهی ما را یک قدم بزرگ به شکست نزدیک میکند و هر تصمیم درستی یک قدم ملموس به سمت موفقیت است و این برایم بسیار ارزشمند است.