این قضیه اشتباه شدن عکس من و صابر به نظرم این تعهد رو بهم میده چندتا توییت درباره اتفاقات این سالها و کارهای ارزشمند صابر بزنم. چرا واقعا کار صابر مهمتر از چیزی هست که دربارهاش صحبت میشه؟
چیزهایی که من نوشتم مربوط به همون دورانی هست که خبرنگار بودم تجربه شخصی از نوشتن زیاد به علاوه یه مصاحبه با بهداد و مطالعاتی که همون موقع برای تکمیل مصاحبه و گزارشم درباره فونت فارسی داشتم.
چه تاریخیه؟ ۱۳۹۲. به خاطر خبرنگاری ارتباطم با نوشتن بیشتر شده. اون موقع کجا مینویسیم؟ در ورد مایکروسافت. شاید هم مثل من در OpenOffice. وقتی روزی ۵ ساعت به صفحه سفید ورد خیره میشید دیگه اینکه فونت چی باشه میشه مهمترین دغدغه کاری.
اون موقع چه فونتهایی بود؟ مثل همیشه Tahoma پرچمدار فونتهای فارسی بود. تقریبا همهجا از این فونت استفاده میشد. بلاگفا، پرشینبلاگ، کلوب و… هر سایت فارسیای که فکرش رو بکنید حتی روی جاهایی مثل FriendFeed و توییتر و فیسبوک هم با زور stylish و چندتا افزونه دیگه متنها رو تاهوما میکردن.
دیگه چی بود؟ Arial؟ و Times new roman یه فونت زمخت که البته همه جا در دسترس بود و البته که همه ترجیح میدادن اگه دارن ایمیل یا وبلاگ مینویسن سریع سوئیچ کنن روی همون Tahoma چون حداقل خوانا تر بود.
دیگه چه فونتهایی بود. فونتهای سری بی که سازندههای مشخصی نداشتن. البته با فناوری اون سالها روی وب هم در دسترس نبودن. از دوران کتابها، جزوهها، مقالات، مجلات و روزنامهها تقریبا همه داشتن از این فونتها استفاده میکردن. فونتهایی که از دهه ۸۰ میومدن یعنی دوران پسا مریم! که دیگه ملت کمکم میتونستن فونتهای دلخواه خودشون رو انتخاب کنن. اما هیچ کدوم مناسب دوران وب و مانتورهای پیشرفته و جزئیات رنگی و پیکسلی بیشتر نبود.
این وسط Adobe Arabic و BBCNasim و DroidNakhsh سه تا فونتی بودن که جدیدا اومده بودن. از نظر تکنیکی مدرنتر بودن. نه به کج و کولگی Arial بودن و نه به سرگیجه و چرخشهای دوار تاهوما و نه به داغون بودن سری بی. اما هیچ کدوم فارسی نبودن. چرا؟ خصوصیاتی داشتن که ما رو یاد فونتهای عربی میانداختن. اولی که رسما عربی بود. دومی توسط طراح عرب ساخته شده بود و سومی هم فونت سیستمی اندروید برای زبان عربی بود.
کم و بیش در همون روزهای ۹۲ یه فونت دیگهای به اسم IranianSans داشت دست به دست میشد که به نظر میرسید تلاشی برای داشتن یه فونت استاندارد بود اما شناسنامه نداشت ماهم ازش استفاده میکردیم بعضی جاهای کج و کوله بود و مشخص بود چیزی درست کار نمیکنه.
پس میبینید. در روزهایی بودیم که هیچ. «تاکید میکنم» هیچ فونت فارسی استانداردی در دنیا وجود نداشت. صابر در چنین جایی وارد شد فونت متنباز djavu که اون روزها روی لینوکس بود رو برداشت و با بهینه کردنش یه فونت فارسی ازش درست کرد. اینجا لازمه بگم که فونت دو بعد داره: ظاهر، پیادهسازی.
صابر چندتا کار کرد: ۱- برای اولین بار بود که یه ایرانی و فارسی زبان در دنیای مدرن وب داشت یه فونت طراحی میکرد. ۲- برای اولین بار بود که داشت به ابعاد تکنیکال و مهندسی ماجرا هم نگاه میکرد. ۳- برای اولین بار بود که این فونت متن باز منتشر میشد. ۴- شاید از معدود دفعاتی بود در دنیا که یه فونت این قدر تحت توسعه بود و از سال ۹۴ تا امرور ۳۳ ورژن ازش منتشر شده.
صابر البته طراح نبود و بیشتر مهندس بود. اما تعهدش به این کار و باورش به کار متنباز و توسعه مداوم باعث شد از سال ۹۴ تا امروز فونت وزیر همراه ۶-۷ فونت دیگه آروم آروم بشه اون فونت رویایی ما.
حتی اینجا هم دست از کار برنداشت. دوران مایکروسافت ورد تموم شده بود و دیگه همه داشتیم آنلاین مینوشتیم و میخوندیم باز مجبور بودیم از یه سری فونت عربی مثل Lateef و Lalaeh و Markazi استفاده کنیم که تنها فونتهای به درد بخور روی گوگل داک بودن و صابر پیگیر این بود که بتونه فونتش رو به گوگل اضافه کنه تا راحتتر دست همه برسه.
این وسط کارهایی دیگهای هم شد. سال ۹۵ فونت ایران به عنوان یه فونت مدرن و طراحی شده و پریمیوم منتشر شد و در همون سالها تلاشهایی شد که ویکیپدیا صاحب یه فونت اختصاصی بشه و کارهاش رو هم یکی از بزرگترین طراحهای فونت ایران انجام داد اما در نهایت با کلی حواشی و مصاحبه و سر و صدا اما خروجی چیزی که انتظار میرفت نبود. صابر اما بدون هیچ حرفی، صحبت و مصاحبه و تصویری نسخهای بعد از نسخه دیگه روی فونت وزیر کار میکرد. بدون هیچ چشمداشتی. بدون اینکه به درآمدش فکر کنه. بدون اینکه بگه «خب بسه دیگه الان وقتش از این همه سال یه پولی دربیارم حداقل» یا حتی بگه «بسه دیگه دو ساله دارم مجانی رو فونت کار میکنم این همه هم نسخه دادم» مگه میشه کسی ۸ سال فراتر از خودش روی چیزی کار کنه وقتی میدونه چیزی بهش نمیرسه؟